Asabani_Nistam_Poster

عصبانی هستیم

رفتارها و حرکات اخیر مردم را تنها حول یک مفهوم می‌توانم معنا کنم: «عصبانیت»

آدم‌های زیادی رو می‌بینم که فقط عصبانیند، شاکی‌اند. از همه چی. نمی‌دانند شکایت خود را به کجا برند. نمی‌دانند از چه گله کنند و به که بگویند. نمی‌دانند چه بگویند، چگونه بگویند و بر سر که فریاد بکشند.

این حالت آدم‌ها را فرسوده می‌کنند. دیگر بر سر مواضع قبلی خود نمی‌توانند بمانند و با ایدئولوژی خود نمی‌توانند وضع فعلی را توجیه کنند یا نقد کنند. آن‌ها مطالبه ندارند، چیز نمی‌خواهند. آن‌ها فقط عصبانیند.

بدترین خیانت حکومت به این مردم عصبانی کردن آن‌هاست. هم آن‌ها را عصبانی می‌کند، هم پریشانش می‌کند و هم همه‌ی سوراخ‌ها را می‌بندد که این عصبانیت بیرون نیاید و از درون آن‌ها را بسوزاند. نتیجه‌ی اش هم می‌شود همین بی‌خود و بی‌جهت «اغتشاش کردن‌ها». همین «سطل آشغال آتش زدن‌ها» و همین تهی بودن‌ها.

وقتی آدم‌ها را عصبانی می‌کنند نمی‌گذارند که فکر کند. این آدم دیگر با تویی که عصبانیش کردی حرف نمی‌زند، سرت داد می‌کشد. حال تو با شلاق بزن بر تنش باز هم فریاد می‌کشد. چیزی نمی‌شود…

پ.ن: خیلی دوست داشتم که تحلیل‌هایم عمیق‌تر بود. ولی هرچه فکر می‌کنم می‌بینم اصلا با پدیده‌ی عمیقی مواجه نیستیم که تحلیل عمیقی هم ارائه بدهم.

پ.ن۲: کارمان شده به هر بهانه‌ای اعتراض کردن. چه زیر پتو باشد چه کف خیابان. ما ملت «عصبانی‌ای» هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.