شاید بتوان گفت بطن کاغذبازیهای ادارات اطراف ما حول این ایده میگذرد که «هرکس باید به فکر کار خودش باشد.» یا به طور افراطی تر : «مال بد بیش ریخ صاحبش!»
و خب تغییر این دیدگاه به «مسئولیت تمام و کمال سرویسی که ما به شما ارائه میدهیم برعهدهی ماست» که امروزه در قالب استارتاپهای خدماتی در حال بروز هست باعث کنارزدن اون روش کاغذبازی سابق شده. البته این فرآیند خیلی طولانیه ولی تنها و تنها به خاطر انگیزهی «درآمد بیشتر» (که یه انگیزه سرمایهدارانه است) سازمان سعی میکنن که از این کاغذبازی بیرون بیان و چابک بشن. دیگه دنبال مشتری دوییدن و جلب کردن نظر او اهداف بنگاههای ارائه دهنده خدمات به خاطر سود بیشتر میشود.
ولی وقتی این بنگاه خدماتی به دنبال کسب سود و پول نباشد (مثل ارگانهای دولتی) این انگیزه وجود نداره و بنابراین این سازمانها به سمت حذف بروکراسی قدم برنمیدارند. یکی از راهحلها ناپخته و لیبرالیستی تاسیس سازمانهای موازی و غیروابسته به منبع درآمد بیرونی و وابسته به کیفیت خدمات هست که میتونه کار رو جلو ببره. برای مثال همون کاری که استارتاپهای بیمهای دارند با این حوزه میکنند.