واگنهای مترو حمّالند. حملکنندهی انسانها نه… حملکنندهی خستگی، فقر، ناامیدی و غم. حال میخواهد مسافرش کارگر باشد یا دستفروش، میخواهد کارمند لهشده در چرخندههای سرمایهداری باشد یا دانشآموز مدفون شده زیر بار استرس. در هر حال این مسافران انسان نیستند، محملهای رنج اند. چونان ظرفهایی که در آنها زهر زجر ریخته شده باشد و دنبال آنند که جسم خود را به خانه برسانند. شاید تصور میکنند که خانه، رضوان آرامش است و جذب کنندهی شوکران آنها. اما چهرهها در صبح گویای شکست از این رویای پوچ است. چهرههایی ناامیدتر و درماندهتر از دیروز. پیرتر، پر چروکتر، عصبانیتر و خستهتر.
![](http://paanevesht.ir/wp-content/uploads/2019/02/20190220_071330-825x510.jpg)