اینکه یک ترجمهی بد چقدر میتونه یک کتاب خوب رو به قهقرا ببره وقتی برای من مشهور شد که چیستی علم چالمرز رو به ترجمهی سعید زیباکلام خوندم. این کتاب میتونه در صدر بدترین ترجمهی تمامی تاریخ ایران در حوزهی کتابهای غیرادبی قرار بگیره. دایره واژگان من حین خوندن کتاب واقعا گسترش پیدا کرد، فهمیدم که چقدر میشه جملات ساده را با انباشتن قیدها و کلمات عربی زائد نامفهوم کرد و هزاران نفهمی را در جملهای پدید آورد. سه بار کتاب را کنار گذاشتم و هربار خودم را قانع میکردم که با مرور میتوان چیزهای کمی فهمید ولی در آخر هم کتاب را نیمه کاره گذاشته و هزاران فحش بر قلم زیباکلام راندم (که میتوان به این نام خانوادگی نیز تندیس بدترین انتخاب اسم را داد، چه برای خودش و چه برای برادرش).
واقعا برایم جای سوال است که این بشر تاحالا درس فیزیک نداشته؟ حتی آدمهای با تحصیلات راهنمایی هم میفهمند که الکترومغناطیس را نباید برقاطیسی، مایکروویو را کهموج و … ترجمه کرد. اشکالات به واژگان علمی ختم نمیشود. با نوشتن برخی واژگان انگلیسی در پاورقی واقعا از این حجم از پیچاندن لقمه دور سر تعجب میکردم.
خلاصه آنکه طرف این کتاب نروید. اگر هم رفتید انگلیسیاش را بخوانید. اگر قرار است این کتاب طلایهدار کتابهای فلسفه علم در ایران باشد پس باید این فاتحهی این شاخه را خواند.
از همین عکس جلد مسخره هم میتوان حدیث مفصل خواند.
پ.ن: لذت شروع یک کتاب تازه قابل توصیف نیست. آن لحظه هزاربار تقدیم تو باد!