خلاصه آنکه پس از دوماه کار در شرکت یارا کیش از آنجا خارج شدم. استعفا نمیشه گفت چون حتی قرارداد هم نبسته بودم. مدیرعامل اجرایی در دومین مصاحبهای که داشتیم به من گفت که ارزیابی شما در کار یک ماه بدون حقوق تشریف بیارید و پس از ارزیابی یک ماهه برای ادامهی کار قرارداد ببندیم.
یک ماه به خوبی و خوشی گذشت. پس از یک ماه من با اهمال کاری یا تعویق یا روند کند اداری برای عقد قرارداد خودم مواجه شدم. عقب افتادنی که یک ماه طول کشید و من رو بر تصمیمی که براش مردد بودم، مصمم کرد.
از نظر دوری راه و حقوق کم و جوان ناگرایی (!) و کم بودن جای رشد فنی و شخصی خیلی جای مناسبی برای ادامه کار نبود. البته من وقتی دیدم دوستانم در یک محیط بهتر کار میکنند و خیلی از نظر شایستگی اختلافی نداریم طی یک تصمیم بازار آزاد گرایانه رفتم و گفتم «درسته که من به شما گفتم علاقه به کار مستمر دارم و از اون آدمایی نیستم که بکشیم کنار ولی وقتی این شرایط رو میبینم تصمیم گرفتم که به همکاری ام ادامه ندم.» در نهایت اون آقای مدیرعامل ناراحت شد و پرخاش کرد و ادعا کرد که کارم از اخلاق حرفهای بدوره. هرچند من نمیدونم که معیارش برای اخلاق حرفهای چی بود.
نکته ای که به نظرم میاد تعارض قانونِ جنگلِ بازارِ آزاده که تا جایی به کام اهالی فن خوش میاد که به نفع سرمایه داران و صاحبان کار باشه. وقتی دقیقا به همون دلیلی که پس از صد و چند ده ساعت کار بدون حقوق برای ارزیابی من توسط کارفرما گذشت، باید همین صد و چند ده ساعت برای ارزیابی من از کارفرما هم بگذره.