۳. بخش سیاسی مجموعه بیشتر تبدیل شده است به بخش سیاسیبازی. میدانم که یک تشکل چپ هم در دانشگاه وجود دارد ولی دلیل نمیشود که هر اراجیفی که میگوید ما هم جوابش را بدهیم. آن هم جوابهایی سراسر مغلطه. حتی اگر بر سر دلسوزی و با نیت خیر باشد تاثیر بد خود را میگذارد. در عموم نقدها بر بسیج آن را تشبیه میکنند به پیاده نظام جبههی اصولگرایی. باید بسیج دانشجویی ثابت کند که یک نهاد سیاسی نیست و وارد این بازیهای مسخرهی سیاسی نمیشود و هرجا که حق آنجا باشد، بسیج هم آنجا خواهد بود.
۴. همانگونه که بسیج در کنار مردم است، بسیج دانشجویی هم باید در کنار دانشجویان باشد. چرا بیان مسئلهی نبود یک تشکل صنفی در خوابگاهها باید از دهان افراد و مجموعههایی در بیاید که معلوم نیست چه نقشهی سیاسی و انحرافی برای آن دارند؟ جدای از اینکه این مسئله باید از طریق بسیج لبه عنوان تنها نهاد فرهنگی-مذهبی دانشگاه باید بیان شود، باید این سوال پرسیده شود که چرا با وجود یک دفتر بسیج در هر خوابگاه باز این مسائل حل نشدهاند؟ پس بسیج دقیقا چه کاری آنجا انجام میدهد؟ فرهنگ سازی ؟؟؟
حال شما این مشکل را میتوانید به تمامی جوانب و مشکلات فرهنگی دانشگاه تعمیم دهید. چیزی تغییر نمیکند.
۵. سلسه ساختار رسمی بسیج یک ساختار طولی و مثلثی است. در حالی که با توجه به ظرفیتهای دانشجویی، وضعیت فعلی افراد فعال بسیج و ضرورت انجام کارهای اجرایی به صورت چریکی (!) بهتر است این ساختار به صورت عرضی و پهن تر باشد. در ساختار فعلی مشاهده شده است که مسئول کل بسیج دانشگاه با اجرایی ترین و جزئی ترین فرد تیم اجرایی مجبور به تعامل است و این خود خبر میدهد از ضعف درون! بنابراین میتوان این ساختار رو به صورت مجموعهای از گروههای اجرایی در آورد و هر کار و پروژه را به یکی از این تیمها داد که خودشان آن را مدیریت کنند و اجرا کنند و با اینکار باعث تخصصی شدن تیمها، یکپارچه شدن اجرا و مدیریت بهتر منابع میشویم.
۶. حقیقتا تعداد افراد فعال بسیج کم هستند. و این خود چند دلیل دارد. نخستین دلیل آن سیالیت افراد فعال است. کسی که مسئول بسیج میشود تنها یک سال این سمت را دارد و قطعا در سال بعد جایش را به کس دیگری خواهد داد. (که این خود میتواند حاوی ضعفها و قوتهای زیادی باشد) همواره بسیج در حال تربیت نیروهای جدید و دور انداختن (بهتر است بگوییم پشتیانی نکردن و نگه نداشتن) نیروهای فعال قبلی است. گویی کار در این نهاد یک کار کوتاه مدت هست و هرکس تاریخ انقضایی دارد. بنابراین در صورتی که در برههای کادر سازی خوب انجام نگیرد عملا بسیج دانشجویی فلج خواهد شد. دومین دلیل هم جلوهی بسیج است که یک جلوهی سیاسی دارد و همین باعث دور شدن افراد مذهبی و حتی غیرمذهبی ولی اخلاق مدار و دلسوز از این نهاد میشود. سومین دلیل نیز عرصهی کم وسعت فعالیتهای بسیج است که بستر مناسبی برای کارهای فرهنگی و هنری و انسانی نمیباشد. برای مثال جایگاه عرصهی موسیقی در بسیج خالی است. همچنین عمیق نبودن فعالیتهای علوم انسانی و اسلامی نیز یکی دیگر از کاستیهای فعالیتهاست. بر همگان روشن است که حلقههای مطالعاتی فلسفی وحتی سیاسی و گعدههای چالشی برای تشکل بسیج نیست و تشکلهای به ظاهر اسلامی دیگر در حال برگزاری آنها میباشند.
ادامه دارد …