یکی از زیباترین مخلوقات خداست
بزرگ ترینشون!
همیشه و هرروز میبینیمش
و هرروز و هروقت جدیده
واقعا چجوری میتونه هیچ وقت تکرار نشدنی و هیجان انگیز باشه
میشه همیشه توش چیزای جدیدی رو پیدا کرد
هر بار رنگش تازه و شاداب و غیر خسته کننده است!
در یک کلام
زیباست…
هم مهمونای پفکی و سفیدش بامزه اند. هم اون یکتای درخشنده ای که روزا هست و شب ها جاشو میده به یه موجود پر خط و خال دیگه 🙂
اولین بار میدونید کی فهمیدم که هست؟
نه
مثل بقیه وقتی داشتم از زیرش رد می شدم ندیدمش
با این که بود ولی انگار نمیدیدمش!
انگار مثل هزار تا ساختمون دیگه فقط هست … بی روح
با یه نفر اومدم که صحبت کنم
موضوعی تو ذهنم نبود! گفتم سلام و بعد از جواب سلام اون ،خیلی کلیشه ای گفتم : “عجب هوای خوبی !”
نمیدونستم که همون به جمله میتونه دید منو بهش عوض کنه
جواب داد : ” اره خیلی … :)”
و بعد یه عکس فرستاد که توش دیدمش!
انگار تازه متولد شده بود! هم نارنجی بود هم سیاه بود و هم آبی! هم توش شادابی بود . هم ابر بود. هم … فکر کنم لبخند خدا هم بود!
از اون روز من دیگه من وقتی بالای سرمو میدیدم فقط #آسمان نمیدیدم. یه چیز دیگه ای هم میبینم. نمیشه گفت چیه! فقط دقتی میفهمید که بهش نگاه کنید. هر روز بهش بگدید خیلی قشنگ شده و دوستش دارید. بهش بگید هیچ وقت ازش خسته نمیشید. چون اگه نبینینش ممکنه اون هم شما رو نبینه! شاید آسمون هم با شما قهرش بگیره 🙁
حیف نیست دل نازک و آبیش رو بشکونید؟
تو دلش هیچی نیست.
غیر از پر از هواپیما های کوچولویی که انگار اسباب بازی هستند. اسباب بازی هایی که قراره به یه بچه ی شیطون و دوست داشتنی هدیه داده بشه.
دسته: خط خطی های ذهن من
کار های متفرقه
- خواهرم اومد به بابام گفت: ” میخوام با دوستم از این دست بند ها با کش درست کنیم و بفروشیم.” بابام جواب داد : “وظیفه بچه درس خوندنه نه پول در آوردن . “خواهرم گفت : “خوب کار های متفرقه است دیگه !”
-
وقتی ما داریم از همون اول به بچه هامون نشون میدیم که تنها چیزی که ارزش داره پوله ، آیا باید انتظاری غیر از این گفت و گو ها داشته باشیم؟
-
حتما نباید توی کتاب درسی بچه ها بنویسیم : علم بهتر است یا ثروت؟ و اونا بگن : علم در حالی که بهشان نشان میدیم علم ثروت اندوزی بهتره !! اونم نه فقط با رفتار هامون بلکه با اهدافمون ، با ارزش گذاریم روی کار های مختلف ، با زندگی کردنمون.
-
-“مامان، بابا چرا انقدر دیر میاد؟” -“رفته پول در بیاره!”
-
-“بابا ، اونو میخری؟” -“پولش چقدره؟”
-
-“میخوام برم فلان رشته! دنبال علاقم!” -“توش پول نیست که . برو دکتر شو ، بعدا وقت زیاد داری بری دنبال کاری که علاقه داری!”
-
-“بیا بریم بهمان کار رو بکنیم” -“برو بابا، چی به ما میرسه؟”
-
-“به ما وعده ی باغ هایی در آسمان میدی؟ دنیا مون رو چجوری میخوای درست کنی؟”
پ.ن : هیچ کدوم از موارد بالا کاملا غلط یا کاملا درست نیست. قضاوت کاملا با خودتونه.
همه کنکوری اند … شما چطور؟
دنیای ما و این نظام انسان آزمایی بسیار شبیه کنکوره !
متاسفانه اکثر انسان ها تو باقالیان ! حقیقتی هست که باید قبول کنیم و سعی کنیم که عوضش کنیم. همون جور که یه سری آموزشگاه و کتاب درسی برای تقویت درس ملت ضعیف نوشته شده.
رقابت اصلی سر اون 2 ، 3 هزار نفر اوله. اونان که به رتبه شون و کارنامه اعمالشون اهمیت میدن. ما هم باید سعی کنیم تو لیگ اونا باشیم. این که بگیم بابا ول کن من همین الانشم از 498 هزار نفر جلوترم واقعا کافی نیست و ملاک نیست! نه تنها این باعث میشه که ما به خودمون مغرور شیم بلکه باعث میشه عجب پیدا کنیم و همین رتبه و درجه الان مون رو هم حفظ نکنیم.
ان شالله خدا کمکون کنه بریم جز اون یه رقمی ها ؛) ادامه خواندن همه کنکوری اند … شما چطور؟
انگیزه سادس :)
- گاهی اوقات خریدن یه لباس ورزشی ممکنه باعث بشه شما شروع کنید به ورزش کردن
- گاهی اوقات خریدن یه دفتر یا هدیه گرفتنش ممکنه باعث بشه شما شروع کنید به نوشتن خاطرات روزانه، داستان و …
- گاهی اوقات خریدن یه گوشی ممکنه باعث بشه شما برنامه ریزی کنید یا با دوستاتون بیشتر گپ بزنید
- گاهی اوقات خریدن یه عینک ممکنه باعث بشه کمی بیشتر کتاب بخونید
- و کلی گاهی اوقات دیگر …
درسته که هیچکدوم از این ها علت ای عادت های خوب نباشه ولی میتونه یک ماشه یا جرقه چاشنی باشه برای انجام دادن انجام دادن این عادت ها… به شوق دیدم اون چیز های جدید یا یادآوری خاطرات لذت بخش ویا هر چیز کوچیک دیگه ای..!
اگه به نظرتون اون انرژی هست ولی انگیزش نیست خوب پیشنهاد من اینکه پاشید ، برید و یه لباس ورزشی باحال یا یه دفتر با مزه بخرید.
به همین سادگی ، به همین خوشیمزگی 🙂
تاملی ریز در باب تبلیغات
داشتم به این فکر می کردم که فلسفه تبلیغات چیه و چرا وجود داره؟ و آیا لازمه که باشه؟
که خوب به این تنیجه رسیدم که تبلیغات دو نوع اند :
۱. اجباری : ارائه دهنده یک سرویس برای کسب درآمد مستقل باید یا مستقیماً از خود کاربرهاش پول بگیره مثل حق اشتراک دوره ای ویا مثل دونیت ملّت حمایتش کنند یا یه صورت رایگان ارائه سرویس بده و در عوض از طریق تبلیغ درآمد زایی کنه که خوب … در این صورت حق سازنده و ارائه دهنده است! (یا ترکیبی عمل کنه و بگه اگه میخواهید که تبلیغ نبینید بیاید پول بدید به من. یعنی حق ندیدن تبلیغ رو بفروشه)
۲. اختیاری : تبلیغات یعنی مطرح کردن یک چیز به دیگران و معرفی اون ، بنابراین من می تونم بیام و از شما بپرسم که آیا می تونم چند دقیقه وقت شما رو بگیرم و خودم یا کارمو معرفی کنم؟ و تبلیغ کنم؟ واگر شما نخواهید من حق ادامه دادن رو ندارم. همچنین فرد حق این رو داره که به شما اجازه نده دوباره ازش بخواهید. مثلا تو خیابون به آقای اتیکت پخش کن بگید : نه مرسی ، یا میتونید بگید دیگه به من پیشنهاد اتیکت تبلغاتی رو نده.