۱. یه بار امیرحسین در مقطع حساسی از زندگی بهم گفت: ببین تنها راه برون رفت از این وضعیت، اینکه دهن خودمون رو سرویس کنیم، به خودمون فشار بیاریم. غیر از این کار در نمیاد.
۲. زمان زیادی از درمان روانیام رو صرف پاک کردن این عقیده از خودم کردم. نتیجه نداده هنوز. به نظرم این جمله کماکان درسته، تنها راه برونرفت از روزمرگی، آشوبه، و آشوب، نیاز به نیروی شدید کوبندهی نظم داره.
۳. یه تعدادی آرزو دارم که به دو دسته تقسیم میشن، اونایی که اگه بهشون برسم بعدش خودمو میکشم و اونایی که معناساز هستن و دوست دارم تا ابد تو اون وضعیت بمونم. یه مشخصه دسته دوم اینکه تو اونها دیگه نیازی نیست به خودم فشاری بیارم و استرس وارد کنم.
۴. خاورمیانه به صدها نسل و چندصد میلیون نفر، آرامش رو بدهکاره. تف تو دنیا، تف به این نظم ناعادلانه. کوچکترین کاری که میکنم اینکه باعث نشم یه انسان دیگه تو این منطقه به دنیا بیاد. من بابای یک کودک خاورمیانهای نخواهم شد.
